ای دوریت آزمون تلخ زنده به گوری!


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وبلاگ من خوش آمدید

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان مجله ما و آدرس siniuor6128.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 91
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 4
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 4
:: بازدید ماه : 11
:: بازدید سال : 41
:: بازدید کلی : 2020

RSS

Powered By
loxblog.Com

مطالب گوناگون

ای دوریت آزمون تلخ زنده به گوری!
ساعت 21:22 | بازدید : 1033 | نوشته ‌شده به دست مهرانه | ( نظرات )

   هنوز گاهی بهش فکر می‌کنم. این که چه‌جوری پیداش شد، چه‌جوری با هم روزای بد داشتیم، چه‌جوری نمی‌تونستیم به هم کمک کنیم، چه‌قدر یه دنده و لجباز بودی و نمی‌دونم می‌خواستیم چیُ بهم ثابت کنیم که این‌قدر نسبت بهم، نسبت به خودمون سخت گرفتیم.

   واسم گاهی شاملو می‌خوند. با حسرت نگاه می‌کرد. گاهی دلم واسه حسرت تو نگاهش تنگ میشه، اما امروز وقتی آیرین به من گفت که از شاملو خوشش نمیاد منم تایید کردم و گفتم منم ازش خوشم نمیاد. پرسید چرا؟ گفتم منُ یاد شهاب می‌ندازه. حالمُ بد می‌کنه. ظاهرا واسش منطقی بود. احتمالا ۵ دقیقه بعد بود که یه دکلمه اساسی از شاملو تو کانالم آپلود کردم! دوباره پرسید: تو که گفتی از شاملو خوشت نمیاد، چرا ازش دکلمه گذاشتی؟ بهانه کردم که من خوشم نمیاد ولی طرفدار زیاد داره. ظاهرا واسش قابل قبول بود، ولی تو باور نکن.

   گاهی که دلم واسش تنگ میشه از نامجو آهنگ می‌ذارم. گاهی که بی‌حوصله‌ترم از شاملو دکلمه، ولی هیچ‌کدومش واسم قابل توجیه نیست. من به وضوح با نبودنش کنار اومدم. یعنی اصلا نبوده که بخوام با نبودنش کنار بیام! همین‌جوری نبوده. ولی گاهی حس می‌کنم واقعا دوستش داشتم. اون‌قدری می‌خواستم باشه که نمی‌تونم کس دیگه‌ای رو بخوام. گاهی ولی این‌جوری نیست. حس می‌کنم هرکسی می‌تونه باشه. اصلا ربطی به اسم و قیافه و این‌چیزا نداره. شاید آدم بعدی خیلی آدم باحال‌تری باشه.

   احساساتم همه ضد و نقیضن. درست نمی‌دونم چی می‌خوام یا اصلا از چیزی که الان دارم و هستم راضیم یا نه. گاهی دلتنگم گاهی ازش متنفرم. گاهی مدام به خودم می‌گم که مرده! شاید واقعا لازم دارم که باور کنم مرده. مرده‌ها رو میشه دوست‌داشت ولی نمیشه داشت! رفتن و دیگه نمی‌شه به دستشون آورد.



پی‌نوشت: خودتون که می‌دونین عنوان از شاملوئه و دیگه نگم :)))




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: